- مراسم سنتي مذهبی تهران قدیم
رمضان در طهران قديم
در ماه رمضان مساجد رونق مي گرفت و مردم روزهايي پيش از آغاز رمضان غبار از مساجد برميگرفتند و زيراندازهاي مسجد را اعم از فرش و زيلو و حصير وغيره رفت و روب مي كردند.[...]مردم قالي هايي براي ثواب به مساجد مي فرستادند[...]آب حوض ها كه به صورت مردابي آكنده از حشرات گوناگون درآمده بود تجديد...خزينه هاي حمام ها...آب تازه [مي گرفت](تهران قديم)
آخر ماه شعبان شبي كه قرار بود ماه مبارك رمضان حلول كند، اغلب تهراني ها با شوق و ذوقي دلپذير براي رويت ماه مبارك رمضان آب و آينه بر مي داشتند و با دلي آرام و راز ونياز با معبود، هلال ماه را در آسمان پاك و پرستاره تهران آن روز مي جستند. البته اعلام رويت ماه، همه گاه با مجتهد زمان بوده است.
كسبه تهران قديم در ماه رمضان غير از بقال، قصاب و خباز عموما تعطيل مي شدند؛ جعفر شهري مي نويسد:"...تعطيل كسب و تجارت مخصوصا درنصفه اول روزهاي ماه رمضان و سكوت و مردگي و خاموشي و بهت زدگي مردم... خاصه تعطيل كامل پزنده هاي ناهار بازاري از قبيل چلويي، ديزي پز، يخني پز، شيربرنج پز، قهوه چي، پياله فروش ها و عرق فروش ها و مطرب ولوطي و امثال آن و كسادي كار حكيم و دوا فروش و زالويي وحجامتچي و زفت انداز و دلاك و رگزن و دندان ساز و [...].خلاف اين گونه كسبه، كسبه اي بودند كه اين ماه، ماه كسب و كار و بره كشان و رواجيشان بود مانند حمامي ها، ساعت سازها و علماء و وعاظ، معركه گيرها، مسئله گوها،...."
آن روزها انگار كه دوباره نوروز آمده باشد، زن ها به جارو و پاروي خانه مي پرداختند و از دوسه هفته جلوتر مواد غذايي مورد نياز خانواده را تهيه مي كردند و ماه رمضان را تدارك مي ديدند."...زن ها به پاك كردن برنج و حبوبات و كوبيدن آردبرنج و نخودچي و زردچوبه و امثال آن برآمده خانه را پرو پيمان ميساختند[...]پارچه هاي نو از صندوقچه ها بيرون مي آمد و آدم ها در عزيزداشت ماه خدا، جامه تازه به تن مي كردند قديم،
در عصر قاجار، افراد قشون و قزاق خانه در دو وقت سحر و افطار در ميدان توپخانه و دروازه هاي شهر مبادرت به شليك چند تير توپ مي كردند، تا بدين ترتيب با صداي توپ مردم را از رسيدن اين دو زمان باخبر سازند.
در تهران قديم براي بيدار شدن درسحرهاي ماه مبارك رمضان و انجام اعمال مخصوص سحر از وسايل و روش هاي گوناگون استفاده مي كردند. اين روش ها امروزه كاربردي ندارد و منسوخ شده است، ولي اطلاع از آن خالي از لطف نيست.
يكي از راه هايي كه از قديم الايام تهراني ها براي بيداري سحر از آن استفاده مي كردند صداي بانگ خروس بود. از اين رو وجود خروس را در خانه خوش يمن مي دانستند، به خصوص خروس سفيد چهل تاج كه نشانه خير و بركت بود.
بعضي به نيت اين كه سحر از خواب بيدار شوند قبل از خواب سوره ياسين و طه مي خواندند و از خداوند ميخواستند كه سحر خواب نمانده و در فرصت مناسب از خواب بيدار شوند.
قبل از نصب كارخانه برق در تهران، بعضي از خدام مساجد يكي دو ساعت مانده به سحر چراغهايي را روشن ميكردند و در نقاط مرتفع شهر و گلدسته مساجد مي گذاشتند تا مردم با ديدن نور چراغ به نزديك شدن سحر پي ببرند.
پيشواز عيد
حدود بيست روز مانده به فرا رسيدن نوروز ، كم كم بوي بهار و عيد در كوچه و بازار و خانه و كاشانه مي پيچد و جنب وجوش عجيبي سراسر جان مردم را فرا مي گرفت . مردم همگي آستين همت بالا زده و به غبار روبي خانه و كاشانه مشغول مي شدند . غبار حاصل از گذشت سالي به سياهي زمستان را از چهره ارسي ها ، طاقچه ها ، خورشيدي ها و از روي در و ديوار تمامي قسمتهاي خانه ، مطبخ خانه ، مهتابي ها ، اطاق هاي سه دري و پنج دري ، اطاق هاي زاويه ، پستوها ، راهروها ، هشتي ها و خلاصه همه جا ، پاك مي كردند . پدر ومادر ها به فكر تهيه رخت عيد بچه ها بودند و بچه ها از شوق لباس هاي تازه و گرفتن عيدي بي قرار ، بازار نيز رنگ ديگري به خود مي گرفت و سرو صداي بسيار از سراسر بازار به گوش مي رسيد ف از جمله كاسباني كه از همه بيشتر سرشان شلوغ مي شد كلاهدوزها ، بزازها ، رزاز ها و كفاش ها بودند . در روزهاي نزديك عيد عده اي به منظور كسب و شاد كردن مردم با نام حاجي فيروز در كوچه و خيابان ها به راه مي افتادند . اين افراد با چهره هايي كه آن را سياه كرده بودند و لباسهاي رنگارنگ بر تن و كلاهي بر سر و به همراه داريه زنگي كه در دست داشتند و نواختن آهنگ هاي خود اشعاري نيز مي خواندند كه موجبات شادي مردم را فراهم مي آورد .
با انجام اين كارها به در دكان ها و جلوي مردم رفته و بابت شاد كردن آنها پولي دريافت ميكردند ازجمله اشعاري كه حاجي فيروزها مي خواندند اين دو سه بيت از محبوبيت بيشتري بر خوردار بود .
حاجي فيروزه ، بله سالي يه روزه ، بله
ارباب خودم سلام و عليكم ارباب خودم سرتو بالا كن
ارباب خودم اخماتو واكن
ارباب خودم بزبز قندي ارباب خودم چرا نمي خندي
حاجي فيروزه ، بله سالي يه روزه ، بله
مراسم چهار شنبه سوري
بر اساس تحقيق استاد ذبيح بهروز شب چهار شنبه سوري چشني است كه مانند ساير چشنهاي ايراني با ستاره شناسي ارتباط دارد و مبدأ همه حساب هاي علمي و تقويمي است . در آن روز در سال 1725 پيش از ميلاد ، زرتشت بزرگترين حساب گاه شماري را در جهان محاسبه نموده و تاريخهاي كهن را درست و منظم كرده است در آن شب زرتشت تاريخ را اصلاح نمود و به ياد بود آن مردم جشن بر پا كردند و آن رصد و اصلاح تاكنون در هيأت و يادمان چهار شنبه سوري مانده است . براي اولين بار اين جشن در كتاب تاريخ بخارا در نيمه اول سده چهارم هجري ياد شده كه منصورين نوح ساماني آن را بر گزار مي كرد . عده اي نيز زمان پيدايش اي جشن را در دوران بعد از اسلام مي دانسته اند . هنگامي كه مختار پس از واقعه جانگداز كربلا به خونخواهي امام حسين (ع) بر خاست و دستور داد كه براي شناخت شيعه از غير شيعه ، شيعيان بر بام خانه هايشان آتش بيفروزند اين حركت مصادف بود با چهار شنبه آخر سال را روز نخوست مي دانستند و پس از نفوذ فرهنگ عرب به ايران ايرانيان نيز به اين عقيده منعقد شدند و همچنين ايرانيان خود براي آتش احترام خاصي قائل بودند و آن را داراي قدرت هاي بسيار مي دانستند ، آتش را براي دفع اين نحوست در روز چهارشنبه آخر سال روشن مي كردند .
آجيل چهار شنبه سوري
اين آجيل مخلوطي بود از آجيل هاي شور و شيرين و معمولاً تشكيل مي شد : از برگه هاي هلو و زرد آلو ، باسلق ، كشمش ، شكر پنير ، مغز گردو ، انجير ، توت و غيره خريد اين آجيل را براي مستجاب شدن يك نياز همچون آجيل مشكل گشاي نذر مي كردند و غير از آن نيز خوردن يك چنين آجيلي را باعث شگون و خوش يمني و آمد كار در سال جديد مي دانستند .